مسجد




پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) در حديثي مي فرمايند : شستن صورت ها و دست ها و مسح سر و پاها در وضو، رازي دارد. شستن صورت در وضو، يعني خدايا! هر گناهي که با اين صورت انجام دادم، آن را شست وشو مي کنم تا با صورت پاک به جانب تو بايستم و عبادت کنم و با پيشاني پاک سر بر خاک بگذارم.







 


?شستن دست ها در وضو، يعني خدايا! از گناه دست شستم و به واسطه گناهاني که با دستم مرتکب شده ام، دستم را تطهير مي کنم.


مسح سر در وضو، يعني خدايا! از هر خيال باطل و هوس خام که در سر پرورانده ام، سرم را تطهير مي کنم و آن خيال هاي باطل را از سر به دور مي اندازم.


 


ادامه مطلب




يکي از فوايد نماز جماعت اين است که به برکت امام زمان(عج) نمازهاي ما همگي مقبول مي شود زيرا امام زمان (عج) اول وقت نماز مي خوانند. 


ما در نماز مي گوييم "اياک نعبد" طلبه ها مي دانند که "نعبد" صيغه مع الغير است من يک نفرم که در حال نماز خواندنم بايد بگويم "اعبد" چرا مي گويم "نعبد"؟ 


يعني خدايا ما با همه ي بندگان خوب تو، با امام زمان (عج)، با خوبها، با اولياء تو را عبادت مي کنيم و نماز مي خوانيم پس تو هم يا بايد نماز همه رو رد کني يا نماز همه را قبول کني. نماز همه را که نمي تواني رد کني، چون امام زمان (عج) هم در آن نماز ها هست، 


پس ان شاءالله که نماز همگي مان قبول باشد.





?چند حديث و روايت در مورد نماز جماعت




?پيامبر (صلى الله عليه وآله) فرمودند: هركس چهل روز در نماز جماعت شركت كند و به طور مرتب نماز گزارد، دو برائت نامه و دو سند رهايى بخش به او مى دهند: نجات از آتش، رهايى از نفاق.


 


ادامه مطلب




آداب نماز:




?رعايت نكاتي كه به آداب نماز مربوط مي شود (همچون مسواك ، نظافت ، توجه به خدا و.) در كمال اين عبادت موثر است. 


امام باقر عليه السلام فرموده است :


عَلَيْکَ بِالاقْبالِ علي صَلاتِکَ فَاِنَّما يُحْسَبُ لَکَ مِنْها ما اَقْبَلْتَ عَلَيْه. 


در نماز، توجه به خدا داشته باش ، زيرا از نماز، آن مقدار قبول مي شود كه با توجه خوانده شود.


سپس حضرت مي فرمايد: هنگام نماز، با دست و سر و صورت خود بازي مكن ، زيرا همه اين كارها، سبب نقص نماز مي شود، در حالت كسالت و خواب و سنگيني مشغول نماز مشو، زيرا چنين نمازي ، از آن منافقان است . 


در حديثي از پيامبر نقل شده : 


رَكْعَتانِ مِنْ رَجُلٍ وَرِعٍ اَفْضَلُ مِنْ اَلْفِ رَكْعَةٍ مِنْ مُخَلِّطٍ.


دو ركعت نماز انسان با تقوا، برتر از هزار ركعت نماز فرد لاابالي است .


امام صادق عليه السلام مي فرمايد: هنگام نماز، از دنيا و آنچه در آنست ماءيوس شو و تمام توجهت را به خدا قرار ده، به ياد روزي باش كه در برابر دادگاه عدل الهي قرار مي گيري .


و نيز فرمود: گاهي پنجاه سال بر انسان مي گذرد ولي خداوند، حتي يك نماز او را نپذيرفته است .


و در حديث مي خوانيم : بعضي چنان در برابر خدا سبك سخن مي گويند و نماز مي خوانند كه اگر با همسايه شان چنين حرف بزنند، جواب آنها را نمي دهد. 


از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نقل شده كه : صَلاةٌ بِسِوَاكٍ خَيْرٌ مِنْ سَبْعِينَ صَلاةٍ بِغَيْرِ سِوَاكٍ. دو ركعت نماز كسي كه مسواك كند، از هفتاد ركعت بدون مسواك بهتر است .


 


ادامه مطلب



يکي از قديمي‌ترين عباداتي که در تمامي اديان گذشته وجود داشته، نماز است. در برخي از روايات به نماز تعدادي از انبياء الهي از حضرت آدم علي نبينا و آله و عليه اسلام تا حضرت خاتم صلي الله و عليه و آله و سلم اشاره شده است که برخي از آنها به اين شرح است:


1- نماز حضرت آدم (عليه السلام): از صُحُف حضرت ادريس نقل شده که در نخستين روز اقامت حضرت آدم (عليه السلام) و حوا در زمين، خداوند، نماز عصر و مغرب و عشاء را مجموعاً 50 رکعت به حضرت آدم واجب کرد.


2- نماز حضرت شيث (عليه السلام): وقتي حضرت آدم (عليه السلام) فوت کرد حضرت شيث (عليه السلام) او را غسل داد و بر وي نماز خواند.


3- نماز حضرت ادريس (عليه السلام): در روايت امام صادق (عليه السلام) به يکي از ياران خود سفارش مي‌فرمايند: وقتي به مسجد کوفه شرفياب شدي به مسجد سهله نيز برو در آنجا نماز بخوان و از خدا طلب حاجت کن زيرا مسجد سهله خانه‌ي حضرت ادريس است که در آن خياطي مي‌کرد و در آن نماز مي‌خواند.


4- نماز حضرت نوح (عليه السلام): کشتي نوح داراي پنجره‌ها و سوراخ­هايي بود که از آن نور خورشيد به داخل منعکس مي­شد و از اين طريق وقت نماز را تعيين مي‌کردند.[5]


5- نماز حضرت شعيب (عليه السلام): خداوند در سوره هود آيه88 مي‌فرمايند «گفتند اي شعيب آيا نمازت به تو دستور مي‌دهد که ما آنچه را پدرانمان مي‌پرستيدند ترک گوييم و آنچه را مي‌خواهيم، در اموالمان انجام ندهيم؟ که همانا تو مرد بردبار و رشيدي هستي.»


اين جمله گفتار مردم مدين در ردّ حجّت شعيب (عليه السلام) است. اهل مدين دعوت شعيب (عليه السلام) را مستند به نماز او کردند، چون در نماز دعوت به معارضه‌ي با آن قوم در بت پرستي و کم فروشي آنهاست و اين همان سرّي است که آنها از آن اينگونه تعبير کرده‌اند؛ «اَصَلاَتُک تَامُرُکَ اَن نَترُک.» يعني آيا نمازت، تو را امر کرده که ما بت پرستي را ترک کنيم.[6]


6- نماز حضرت الياس (عليه السلام): روزي حضرت الياس (عليه السلام) به گريه و زاري درآمد. خداوند به فرشته مرگ فرمود: از الياس سؤالي کن که سبب گريه‌ات چيست؟ براي دنيا است و يا مرگ؟ حضرت الياس (عليه السلام) جواب داد نه اين است و نه آن است، بلکه گريه‌ي من بخاطر اين است که ديگر زنده نخواهم بود تا به ذکر و مناجات خدا پردازم. خداوند به فرشته‌اش فرمود: از او دست بردار و روح او را قبض نکن چرا که او زندگي را براي بندگي و ذکر مي‌خواهد.



شهادت امام حسين عليه السلام:




?راوي گويد : چون حضرت امام در اثر زخمها و جراحات بسيار كه در بدن مباركش وارد گرديده بود ضعف و سستي بر حضرتش مستولي شد و از اثر اصابت تيرهاي بسيار بر بدنش ، مانند خارپشت به نظر مي آمد در اين موقع ، صالح بن و هب مري يا مزني بي دين با نيزه بر تهيگاه امام مبين زد كه آن مظلوم از بالاي اسب بر زمين افتاد و بر گونه راست صورت بر روي خاك كربلا قرار گرفت .


دوباره آن غيرت الله از روي خاك برخاست و چون كوه استوار بايستاد رواي گويد : علياي مكرمه زينب خاتون عليه السّلام در آن حال از خيمه هاي حرم بيرون دويد در حالتي كه ندا مي داد : اي واي برادرم ، واي سيد و سرورم واي اهل بيتم ! اي كاش آسمان بر زمين مي افتاد و كوهها بر روي سطح زمين ريزريز مي گرديد .


رواي گويد : شمر پليد به آن گمراهان عنيد صيحه كشيد كه در حق اين مرد چه انتظار داريد ، چرا كارش را تمام نمي كنيد ؟ در اين هنگام يك مرتبه گروه بي دين از هر طرف بر امام تشنه جگر ، حمله ور گرديدند و او را محاصره نمودند . زرعت بن شريك مشرك ، ضربتي بر شانه مبارك امام عليه السّلام زد و حضرت سيدالشهدا نيز ضربتي بر او زد و او را بر روي زمين انداخت و به جهنم و اصل گرداند .


والدلي ديگر ، ضربت شمشيري بر دوش مقدس آن حضرت آشنا نمود كه از صدمه شمشير آن زبده سر ، حضرت اباعبدالله عليه السّلام آن آسمان وقار ، به روي خود كه بر آينه انوار جمال پروردگار بود بر زمين افتاد و در چنين احوال آن مطهر جلال ايزد متعال ، از حال رفته و خسته و ضعيف گرديده بود و گاهي بر مي خاست و زماني مي نشست ؛ در اين هنگام سنان بن انس بي دين ، نيزه بر چنبره گردن آن سر فراز ملك يقين ، شهسوار ميدان شهادت و نور چشم حضرت رسالت ، آشنا نمود به همين مقدار اكتفا ننمود ، بار ديگر نيزه را بيرون كشيد و بر استخوان هاي سينه اش كه صندوق علوم لدني بود فرو برد سپس اشقي الاولين و الاخرين ، سنان مشرك لعين ، آن نقطه دايره بلا را نشان تير جفا نمود و آن تير بلا بر گلوي آن زيب سينه و آغوش سيد دو سرا ، وارد آمد و از صدمه آن ، گوشواره عرش رب الارباب بر فرش تراب قرار گفت .


باز از غايت غيرت و مردانگي برخاست و بر روي زمين نشست و آن تير را از گلو بيرون كشيد و هر دو دستش را در زير گلوي مبارك مي گرفت و چون پر از خون مي گرديد بر سر و محاسن شريف مي ماليد و مي فرمود : كه به همين حال خدا را ملاقات مي نمايم كه به خون خود آغشته و حق مرا غصب نموده باشند .


پس عمربن سعد نحس لعين به خبيثي كه در طرف يمين او بود ، گفت : واي بر تو ! از مركب فرود آي و حسين را راحت كن . راوي گويد : خولي بن يزيد اصبحي سرعت نمود كه سر مطهر امام عليه السّلام را از بدن جدا نمايد ولي لرزه بر بدن نحس نجسش افتاد و از آن فعل قبيح اجتناب نمود آنگاه سنان بن انس نخعي از اسب پياده شد و قصد قتل فرزند رسول و نور ديده زهراي بتول سلام الله عليها را نمود ، شمشير ظلم و جفا بر حلق خامس ال عبا ، فرود آورد و به زبان بريده همي گفت : به خدا سوگند كه سر از بدنت جدا مي كنم و حال آنكه مي دانم تويي فرزند رسول الله صلي الله عليه واله و بهترين مردم از جهت پدر و مادر ! 


پس آن شقي نا اميد از رحمت عام يزداني سر مقدس آن بنده خاص حضرت سبحاني را از بدن شريف جدا نمود . خدا بر سنان لعنت كنان و آنا فآنا عذابش را مضاعف گردانند .



 


 


ادامه مطلب



? حضرت امام رضا (عليه السلام) فرمودند كسى كه پس از نماز صبح اين دعا را بخواند، حاجتى را درخواست نمى‏ كند مگر آنكه برايش ميسّر گردد و خداوند او را كفايت فرمايد:




? بِسْمِ اللَّهِ وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، «وَاُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ‏ بَصيرٌ بِالْعِبادِ × فَوَقيهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا»، «لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ سُبْحانَكَ ‏إِنّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ × فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذلِكَ نُنْجِى ‏الْمُؤْمِنينَ». «حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكيلُ × فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ ‏سُوءٌ»، ما شآءَ اللَّهُ، لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ، ما شآءَ اللَّهُ لا ما شآءَ النَّاسُ، ما شآءَ اللَّهُ وَإِنْ كَرِهَ النَّاسُ. حَسبِيَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبينَ، حَسْبِيَ الْخالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقينَ، حَسْبِيَ ‏الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقينَ، حَسْبِيَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمينَ، حَسْبي مَنْ هُوَ حَسْبي، [حَسْبي] مَنْ لَمْ يَزَلْ حَسْبي، حَسْبي مَنْ كانَ مُذْ كُنْتُ لَمْ يَزَلْ حَسْبي، حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا هُوَ، عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ.




? بنام خدا، و درود و رحمت خداوند بر محمّد و آل او باد، «و كار خويش را به خدا واگذار مى‏ كنم، كه خداوند نسبت به بندگان بينا است × پس خدا او را از بدى ‏هاى آنچه درباره ‏اش نيرنگ زدند نگهداشت»، «خدايى جز تو نيست، تو پاك و منزّهى، همانا من از ستمكاران مى ‏باشم × پس نداى او را پاسخ گفتيم و او را از غمّ و غصّه رهانيديم و همان‏ گونه مؤمنان را نجات مى‏ بخشيم»، «خدا ما را بس است و او خوب دفاع كننده و پشتيبانى است، پس به نعمت خداوند و فضل و احسان او كه هيچ بدى به او نرسد دگرگون گشتند»، آنچه خدا بخواهد (همان شود)، هيچ جنبش و نيرويى جز به سبب خداوند نيست، آنچه خدا خواهد (همان شود) نه آنچه مردم بخواهند، آنچه خدا بخواهد (همان شود) گرچه مردم را خوش ‏آيند نباشد. پرورش ‏دهنده مرا از پرورش‏ يافتگان كفايت مى ‏كند، آفريننده مرا از آفريده ‏شدگان كفايت مى ‏كند، روزى ‏دهنده مرا از روزى ‏خواران كفايت مى ‏كند، خداوندى كه پروردگار دعا . براى درخواست روزى جهانيان است مرا بس است، او كه كفايت ‏كننده است مرا، برايم كافى است، آنكه پيوسته مرا كفايت مى‏ كند برايم كافى است، آنكه از ابتدايى كه بوده‏ ام مرا كفايت كرده برايم كافى است، خدا مرا بس است، جز او خدايى و معبودى نيست، بر اوتوكّل نمودم، و او پروردگار عرش بزرگ است.


ادامه مطلب



تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Mad Barg نماي کرتين وال شب انــــــار اندیشه ی سیاسی و اجتماعی شهید بهشتی دانلود سیتی دانلود آهنگ جديد امنیت تلفن همراه